یکی از مشکلات نوجوان مسأله بلوغ جنسی است. وی نیاز شدید به ارضای این نیاز دارد و از طرفی به دلایلی قادر به ازدواج نبوده و با عدم ارضای صحیح این غریزه و سرکوب آن مواجه می گردد و این محرومیت و سرکوب سرمنشأ بسیاری از بیماری های روانی خواهد گشت.
در نظر اکثر بزرگسالان جامعه ما، هویت بهنجار نوجوانی را میتوان در ترکیب مجموعههای متعارض زیر خلاصه کرد: دانستن و نگفتن، احساس کردن و خویشتنداری، خواستن و انتظار کشیدن و واکنشهای کجدار و مریز تا زمان ازدواج. آنچه اکثر مردم از نوجوان انتظار دارند صبر و عفاف و منتظر ماندن و آماده شدن برای زندگی زناشویی است. نوجوانان نیز غالباً همین خواستههای والدین و جامعه را در خود نمود می دهند؛ هرچند معمولاً آنچه در دل دارند بسیار بیشتر از چیزهایی است که آشکار میکنند.[1]
شواهد و بررسیهای کلینیکی روانی و تربیتی حاکی از آن است که رفتارهای نظیر خودارضایی بخصوص در پسران نوجوان رواج بیشتری دارد. نوجوانان متعلق به خانوداههای آشفته اعم از دحتر و پسر بیشتر دچار این رفتار میشوند و با احساس لذت ناشی ازین عمل به جبران کمبودهای دیگر خود میپردازند. برخورد گروهها و طبقات مختلف اجتماعی- فرهنگی با این رفتار، متفاوت از یکدیگر است. طبقات پاینتر و گروههای سنتی جامعه مخالفت بسیار شدیدتری در مقابل این رفتار از خود نشان میدهند. نوجوانانی که چنین رفتاری میکنند خود نیز معمولاً دچار احساس گناه و شرم میشوند. این احساس گناه، در غالب موارد، نه تنها به شکلگیری هویت جنسی سالم آنها لطمه میزند، بلکه هویت عمومی و اعتماد به نفس آنان را نیز خدشهدار میکند. عموماً در بزرگسالی نیز این احساس گناه در فرد باقی میماند و ممکن است در نهانخانه دل خود نیز خویشتن را کم ارزش بشمارد.[2]
جوانانی که به علت فقر مالی نمیتوانند ازدواج کنند و برای خود خانواده تشکیل بدهند، مشکلات روانی پیدا میکنند. آنها احساس میکنند که عزت نفس، بقای نسل و هویت شخصی خود را از دست میدهند.[3]
بلوغ با تغییرات جسمی و جنسی همراه است، وظیفه تربیتی در این دوره آن است که اولا نوجوانان را از وقوع این تغییرات که آنان را غافلگیر و غالباً نگران می کنند، آگاه سازد. پسران و دختران در آستانه بلوغ نسبت به بلوغ قریب الوقوع باید آگاه شوند. این وظیفه اساساً بر عهده پدر و مادر است، اما اگر آنان خود را قادر نمی دانند باید از افراد مجرب و آگاه استفاده کنند. مسایلی از قبیل بروز نخستین عادت ماهانه در دختران و نخستین احتلام در پسران را باید همراه با بیان معنای مادر شدن یا پدر شدن برای آنان توضیح داد و فلسفه و اهمیت و زیبایی آن را برایشان تشریح کرد. به این ترتیب والدین و مربی در فکر نوجوان خود زندگی جنسی و خانوادگی را به هم نزدیک میکنند و از این راه نمی گذارند میان قلمرو جسم و سایر قسمتهای حیات شکافهای خطرناک امروزی به وجود آید. باید به نوجوانان آموخت تا نه تنها نفرتی از بدن خود نداشته باشند، بلکه آن را به عنوان یک عنصر اساسی در شخصیت خود به شمار آورند و ارزشمند شمارند. در باره خطاهای ساده و بازیهای جنسی و شیفتگی به حود که غالا در نوجوانان مشاهده میشود، لازم است به جای احساس گناه و تنفر ازخود، سعی شود تا با فراهم آوردن فعالیتهای سالم ورزشی، هنری، تحصیلی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی شرایطی فراهم شود تا خطاهایی رخ ندهد. عتاب و خطابها و نطقهای اخلاقی و ایجاد احساس شرم در نوجوانان فایدهای ندارد. باید تدابیر عملی برای اشتغال نوجوانان به فعالیتهای مناسب و مورد علااقه آنان اتحاذ کرد.[4]
مهمترین نکته بهداشت روانی در باره بلوغ، درک صحیح این رخداد طبیعی در خویش است. هرگونه بیاطلاعی و ابهام مواجهه با این رخداد را دشوار میکند. دومین نکته پذیرش جنبه جنسی به عنوان یکی از ابعد وجودی خویش است به این صورت که نیاز جنسی را طبیعی بداند و از آن احساس شرم نکند. سومین نکته درک مسیر مناسب ارضای این نیاط بر اساس مبانی اخلاقی و دینی است. آموزههای اسلام یکی از مبانی بلوغ شرعی و مکلف شن نوجوانان را بلوغ جنسی اعلام نموده است. این امر در واقع نگاه مثبتی به بلوغ جنسی است.[5]
[1] - رک. لطفآبادی، روانشناسی رشد، ج2، ص196.
[2] - ر.ک. لطفآبادی، روانشناسی رشد، ج2، ص198.
[3] - ر. ک. گنجی، همان، صص96 و 97.
[4] -لطف آبادی، همان ج2، ص98.
[5] - سالاریفر و دیگران، همان، ص321.